کد جلوگیری از راست کلیک موس

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر هوست را پیروی کنی، کر و کورت می سازد و فرجامت را تباه و تو رانابود می کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
رها طاهری(41)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :29
کل بازدید :761897
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/2/9
12:8 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
رها طاهری[767]
بسم الله الرحمن الرحیم من نه عاشق بودم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گرچه در حسرت گندم پوسید من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود و خدا می داند بی کسی از ته وابستگی ام پیدا بود...

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی عاشقان شکوفه های زندگی ((( لــبــخــنــد قـــلـــم ((( جاده صدایم کن... عکس و مطلب جالب و خنده دار آموزه ـ AMOOZEH.IR منتظر ظهور افســـــــــــونگــــر بچه مرشد! ♥هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب♥ رقصی میان میدان مین پژواک ****شهرستان بجنورد**** +O BABI 1992 .: شهر عشق :. اس ام اس جوک SMS jok منطقه آزاد احمد چاله پی ستاره سهیل انسان جاری دهیاری روستای آبینه(آبنیه) مشاوره - روانشناسی شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد Dark Future سلامتی و فرج امام زمان صلوات عشق ترانه ی زندگیم (Loyal) Manna السلام علیک یا علی بن موسی الرضا گذری به نام امام نقی علیه السلام behtarinamkhoda گلی از بهشت عاشق فوتبال20 ایـــــــران آزاد asheghe tanha جواد قدرتی javadghodrati با ولایت زنده ایم کیمیا نوری چایی_بیجار صدفی برای مروارید سید خراسانی پرسپولیس کسب درامد و تجارت اینترنتی و معرفی سایت های خوب برای شروع کار هدایت قرآنی ایرانیان ایرانی سکوت پرسروصدا عشق تابینهایت پـنـجـره تنهاترین صل الله علی الباکین علی الحسین کودکان استثنایی دنیای شادی خوش مرام ☆ღ•.کلــــــبه ی شــــــــــــــعـر•.ღ☆ ►▌ ....عسا قلم....▌ ◄ روان شناسی و کودکان استثنایی مقاله های تربیتی MOHAMMAD مذهب عشق پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ مناجات با عشق شیدایی .: دهکده عشق :. بی انتهای دور امپراتوری هخامنشیان ME&YOU *غدیر چشمه هیشه جاری* یادداشت های من مندیر به دلتنگی هام دست نزن جیگر نامه صبح دیگری در راه است جوانان بیجار وبلاگ رسمی علیرضا خسروی مجله تفریحی سرگرمی فیسبوکی ها فروشگاه شاپ تو شاپ شهدا شرمنده ایم آزادی بیان راز خوشبختی پری دریایی موسسه تبلیغاتی ایساتیس لطیفه ، تا ریخی ، مذ هبی، اخلا قی ، سر گر می . جوک و خنده عکس ببین کیف کن دهاتی قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول روان شناسی و روان شناسی کودک و نوجوان ミ★ミسکوت غمミ★ミ Romance هر چی بخوای ولایی پرسش مهر + پیشرفت، راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) آرش...پسر ایده آل من زندگی زیباست پس بخند خاطره دوستانه غم دنیا رو دوشمه.... طوفان در پرانتز - نرم افزار شاعره . قاضی مالخر بهترین ها دراینجا همه جور اس ام اس آینده ی سبز عاشقانه ها دنیای واقعی جک جک جکستان تو ان تو یه دختر تنها music 90 راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد عشق به خدا سیاست روز عاشقانه

 

دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام

دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست
آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست

از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم می‌میرم تو کجایی من باز بی قرارم
میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم

ترانه سرا: رشید رفیعی

نگاه محمدرضا هدایتی قلب دلتنگی تنهایی


  
  

نگاه و فریاد

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است؛ اما چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند اما پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند؛ هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هایشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.

نگاه و فریاد

  
  

من از عهد آدم تو را دوست دارم

من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم
به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

قیصر امین پور


  
  

نازنینم ….

حالا من موندم و…
حالا من موندم و یه آسمون بی ستاره و یه حسرت همیشگی…

 

منو ببخش خیلی وقته ندیدمت خیلی وقته چشام بی تابی می کنن .

نازنینم ….

نمی دونم از من چی دیدی که حتی توی خوابهام هم نمی بینمت .

نمی دونم راز عشقمونو واسه کی تعریف کردی که این طور تو کارمون گره انداخت و ما رو از هم جدا کرد ..

یادته …

یادته شبا رو پشت بوم بی خیال با هم ستاره ها رو می شمردیم .

تو می گفتی من به قدر همه ی این ستاره ها خاطر خواه دارم .

من نگاه کردم به آسمون و گفتم ببین یه ستاره ی پر نور اونوره اون کدوم یکی ازعاشقاته ؟

تو به من نگاه کردی و خندیدی ….

نمی دونم شبا تو آسمون رویاهات هنوز اون ستاره پر نور رو می بینی …. یا …..

حالا من موندم و یه آسمون بی ستاره و یه حسرت همیشگی


  
  

فریاد بی پایان

امروز دلم دوباره شکست….
از همان جای قبلی…!
کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی….
کاش می شد فریاد بزنم… پایان!
دلم خیلی گرفته!….
اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد! آدمها از دور دوست داشتنی ترند


  
  

انعام

پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست.پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد.پسر بچه پرسید:{یک بستنی میوه ای چند است؟}پیشخدمت جواب داد:{50 سنت}.

 

پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد.بعد پرسید:{یک بستنی ساده چند است؟} در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند .پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد:{35 سنت}.پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت:{لطفا یک بستنی ساده.}پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت. پسرک نیز بعد از خوردن بستنی پول را به صندوق پرداخت و رفت.

 

وقتی پیشخدمت بازگشت ار آن چه دید شوکه شد.آنجا در کنار ظرف خالی بستنی2 سکه ی 5 سنتی و 5 سکه ی 1 سنتی گذاشته شده بود_برای انعام پیشخدمت


  
  

اسمم داره یادم میره

اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمی‌کنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمی‌کنی

دلتنگ‌تر میشم ولی نشنیده می‌گیری من‌و
هنوز همه حال تو رو از من فقط می‌پرسن‌و

با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت
اصلاً نمی‌خوام بشنوم که اشتبا گرفتمت

داشتن تو کوتاه بود .. اما همونم کم نبود
گذشته بودم از همه .. هیچ کس به غیر تو نبود

حقیقت‌و میدونی و ازم دفاع نمی‌کنی
کنار تو می‌میرم و تو اعتنا نمی‌کنی

مردم تو رو از چشم من امشب تماشا می‌کنن
فردا غریبه‌ها من‌و پیش تو پیدا می‌کنن

کاش اتفاقی رد بشی از کوچه‌های دلخوری
به روم نیارم که چقدر می‌خوام که از پیشم نری

هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم
حتی واسه‌ی رفتنت پیش همه محکوم شدم

مونا برزویی

اسمم داره یادم میره

  
  

جملات زیبا از حسین پناهی

حسین پناهی
جملات زیبا و کوتاه از حسین پناهی دژکوه شاعر و نویسنده وکارگردان و بازیگر ایرانی که در 14 مرداد 1383 و در سن 49 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شده‌است، به خاک سپرده شد.

*
اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!!

*
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !

از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “

فهمیدم

پای ” او ” در میان است …

*

این روزها به جای” شرافت” از انسان ها

فقط” شر” و ” آفت” می بینی !

می‌دونی”بهشت” کجاست ؟

یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !

بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…

*

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!

*

راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!

“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب

*

می دانی

یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند !!!

*

وقتی کسی اندازت نیست

دست بـه اندازه ی خودت نزن…

*

این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!

بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،

بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

*

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام

،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح

، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان

بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو……

*

ماندن به پای کسی که دوستش داری

قشنگ ترین اسارت زندگی است !

*
من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم …

یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم

ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه …

و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!

*

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما

بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …

*

مگه اشک چقدر وزن داره…؟

که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم…


  
  

بر گوش جانم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه وا کنید، محرم رسیده است
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود


صدها نفر از رقص جنون جا مانده
سالار درین قافله تنها مانده
دلها شده پر درد مگر علت چیست؟
یک هفته دگر تا به محرم مانده


جان مولانا و سعدی و لسان الغیب ها
جان عطار و نظامی، شاعران خاک ما
باد قربان همان شاعر که گفت:
"بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا!"


محرم آمد و این دل هنوز محرم نیست
هنوز قلب من آماده ى محرم نیست


  
  
شب های عاشقی

شب عاشقی...روایت کوتاهی از ده شب محرم...

(در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...)

 

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

 

شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

 

شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

 

شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

 

شب چهارم: حضرت حرّ(ع)

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

 

شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

 

شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.

 

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

 

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

 

شب نهم: شب تاسوعا

ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

 

شب دهم: شب عاشورا

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با کلی مطالب جالب و خواندنی بروزم با ...
+ عزیزان به وب منسر بزنید ممنونم
+ برای اطلاع از هنر های مختلف ایرانی و بروز شدن وب در خبرنامه وبلاگ عضو شوید منتظر بازدید و نظر شما هستم.


+ سلام با مطالب هنری در خدمت دوستداران و علاقمندان به هنر هستم.


+ سلام با مطالب خواندنی در مورد هنر و هنرمند در خدمت تمامی دوستداران هنر ایران زمین هستم.*** شما می توانید با عضویت در خبر نامه وبلاگ ما از بروز شدن ما با خبر بشید.


+ با سلام
+ سلام از تمامی دوستانی که از وب من بازدید کردند تشکر می کنم و این گلو تقدیم به بهترین دوستانم می کنمخوش باشید و سلامت.


+ با سلام با مطالب هنری و ... به روزم بیاید و حالشو ببرید.


+ با سلام با مطالب هنری در زمنینه گرافیک و اس ام اس های زیبا در خدمت دوستان هستم