نشانه های استاد ممیز + اولین مسابقه سایت| بیست و هشت لوگو | فرمت jpg
آیا مرتضی پدر گرافیک ایران است؟
«سال ?? یا ?? بود که با پیشنهاد مرتضی، تغییر رشته دادم و از یک دانشجوی نقاشی، تبدیل به دانشجو و استاد گرافیک رشته تازهتاسیس دانشکده هنر شدم»؛
این جمله را محمد احصایی با یادآوری خاطراتش از مرتضی ممیز در حالی بیان میکند که نم اشکی در چشمانش حلقه زده و گاهی میان حرفهایش در توصیف مرتضیخان سکوت میکند؛ سکوتی که در پس آن، یادآوری خاطرههای شیرین و تلخ گذشته او و ارتباطش با مرتضیخان نهفته است.بیان دیدگاه احصایی در بیان زوایای شخصیتی مرتضیخان از منظر تکنیک گرافیک و شخصیتی، شاید یکی از شفافترین نقطهنظرها درباره او باشد.مرتضیخان را نه امروز و دیروز بلکه باید از خلال سالهایی به یاد آورد که با کشیدن تابلوی «عروسی ونوس» به عنوان پایاننامه نقاشی، پای به عرصه حرفهای میگذارد؛ سالهایی که به عنوان یک هنرمند پیشرو، چاقوهایی را در گلدان میکارد.
یکی از دلایل نامیدن مرتضی با چنین لقبی، فعالیتهای بسیار زیاد او در تبیین راهکارهایی برای توضیح و توصیف گرافیک در نگاه فرهنگی مدیران دولتی بود.
تشکیل انجمن گرافیک و برگزاری دوسالانهها و نمایشگاههای بینالمللی گرافیک، بخشی از شکلگیری خود را مدیون حضور مرتضیخان هستند. چندی پیش از درگذشت او به دیدارش رفته بودیم. هر چند شیمیدرمانی میکرد اما با روحیهای خوب، با تکیه بر عصاهای آلومینیومی و پشتوانه عمری تلاش راسخ و استوار، خودش به استقبال ما آمد و پس از چند ساعت گفتوگو، تنها با یک جمله بدرقهمان کرد: «جوان یادت نرود اگر مصاحبه چاپ شد، چند نسخه از روزنامه را برایم بفرست…».
واستهای که هیچگاه به سبب سهلانگاریام اجرا نشد. روز خاکسپاریاش در دامنه تپه قبرستان یکی از توابع کردان، ترجیح دادم میان آن سیل جمعیت سرگردان در نبود مرتضیخان، به جای خواندن فاتحه، از او و یادش طلب بخشش کنم برای حقی که به گردن من داشت.مرتضیخان رفت؛ یک سال است که رفته. خیلیهایی را که آن روز در کردان دیدم، شاید دیگر یادی از او نکنند اما خاطرهاش حتی اگر در ذهنهایمان نباشد، در میان طرحهای او که هر روز میبینیم، روبهرویمان قرار دارد.
مرتضی ممیز به رود می ماند
بعضی آدمها به اخگر می مانند؛ بعضی به تندر و رگبار؛ بعضی به درخت می مانند یا کوه؛ مرتضی ممیز به رود می ماند.
حتی اگر پدر گرافیک ایران نامیده نشود، به رود می ماند. نمی دانم چرا بعضی را خوش نمی آید از اینکه این لقب را به مرتضی ممیز منسوب می کنند. درست است که محمد بهرامی و محمد جوادی پور قبل از ممیز به گرافیک نوین پرداختند؛ درست است که مدرسه هنرهای تزئینی قبل از دانشگاه تهران رشته گرافیک را در برنامه تدریس داشت و حتی اگر آیدین آغداشلو نخستین پوستر نو سینمای نوین ایران را کشیده باشد باز هم این لقب برازنده ممیز است، چرا که تداوم و جریان داشتن است که مهم است، و این خاصیت رود است. حرکتهای تصادفی، منفرد و بگو حتی شاهکاری یکه، کافی نیست. نمی شود این لقب را به جای نیمای یوش به هوشنگ ایرانی نسبت داد، چرا که نوجویی و نو آوری پیاپی است که مهم است: نیاز حرفه را درک کردن، مسیری تازه جست و جو کردن و یافتن و باز جریان داشتن، از هر شیب راهی سرازیر شدن و رویاندن.
اگر تعداد کارهایی را که ممیز در هر رشته طراحی و اجرا کرده به شمار نیاوریم و فقط بعضی از آنها را ملاک گیریم، طراحیهای متفکر و خلاق در هر یک از این گزیده انگشت شمار حتی کافی است که ذهن مدرن ممیز را آشکار کند. این شفافیت نمایان، خصلت رود است.
رشد کلاسهای درس، تعداد شاگردان حرفه ای، بنیان گذاشتن رفتارهای حرفه ای و صنفی و از همه مهم تر کسب اعتبار روز افزون برای حرفه گرافیک مدیون حرکتهای آرام و گاه خروشان است. کدام خانواده است که امروز یکی از اعضای جوان آن به جای دکتر و مهندس شدن نمی خواهد گرافیست شود؟ این اعتبار قطعا از شائبه درآمد فراوان این حرفه نیست. بلکه به سبب جایگاه اجتماعی آبرومندی است که تلاشهای ممیز در ساختن آن سهم به سزایی دارد. سنگها را آرام صیقل دادن، ریشه ها را آب دادن، نهالها را درخت تناور کردن؛ این خاصیت رود است.
گرافیک بعد از ممیز: دعوا بر سر ارثیه ی…. پدری
اگرحتی عده ای مرتضی ممیز را به عنوان پدر گرافیک مدرن در ایران نپذیرند، بدون شک نمی توانند او را در رأس ساختارهای اجتماعی و فعالیت های مدنی طراحان گرافیک ایران نادیده بگیرند.
?? اغلب چارچوب های مدنی در حوزه ی گرافیک در سه دهه ی گذشته به همت و هدایت مرتضی ممیز شکل گرفته اند، جریان های هنری با مدیریت یا حمایت او برگزارشده اند و سیاست های کلان کشوری (همان اندکی که سراغ داریم) با مشاوره ی او به سرانجام رسیده اند
?? به تعبیر من و از منظری متفاوت «پدر گرافیک ایران» لقبی درخور شأن و مقام مرتضی ممیز در گرافیک ایران است. سال ها حضور ممیز در رأس گرافیک ایران وجهه ای پدرانه به او داده بود. مرتضی ممیز گرافیک ایران را بر پایه ی نظام های پدرسالارانه هدایت می کرد. اما نمی توان به راحتی در این باره قضاوت کرد. شاید هدایت جامعه ای از این دست و با این کیفیت، به غیر از اعمال هدایت های پدرسالارانه غیرممکن می نمود. در واقع صحبت در این باره ما را به جامعه شناسی جوامع و توده ها در ایران می کشاند که هم از حوصله ی بحث ما خارج است و هم از حوزه ی تخصص من. به هر تقدیر فارغ از چرایی و چگونگی اش، فضای گرافیک ایران در سه دهه ی گذشته در سایه ی مناسبات پدرسالارانه قرار داشته است
??بدلیل نقش محوری پدر، بنیان نظام های پدرسالارانه با رفتن او به خطر می افتد. پس از او وارثان به سهم خواهی از میراث پدر روی خواهند آورد و نزاع ها و تفرقه ها شالوده ی جامعه را به خطر می اندازد. اکنون مرتضی ممیز پدر گرافیک ایران از میان ما رفته است. درست از لحظه ی درگذشت مرتضی ممیز، دندان تیزکردن ها برای تصاحب ارثیه پدری آشکار شد، اگرچه مدت ها پیش آغاز شده بود. آنها برای رسیدن به اهداف خود از جنازه ی ممیز هم نگذشتند. اکنون ما شاهد اجتماع ازهم پاشیده ی طراحان گرافیک? هستیم که دو راه در پیش رو دارد: یا فرد دیگری را در جایگاه ممیز قرار دهد و یا دست به تجربه ی ساختار جدیدی در مدیریت مدنی طراحان بزند.
مورد اول در موقعیت کنونی منتفی به نظر می رسد مگر آن که اهرم های نه چندان مدنی دست به کار این امر شوند چراکه شخصی که جامعیت و مقبولیت ممیز را برای قرار گرفتن در چنین جایگاهی داشته باشد، وجود ندارد. مورد دوم دست کم به عنوان تجربه های مقدماتی یک نظام دموکراتیک مبتنی بر همکاری های مدنی محتمل تر به نظر می رسد اگر چه نمی توان بر روی پا ایستادن اش را پیش بینی کرد.
اما بدون شک ادامه ی نزاع های جاه طلبانه درلایه های بالای مدیریت مدنی طراحان گرافیک و مدیریت فرهنگی کشور، بیشترین ضربه را به بدنه گرافیک ایران خواهد زد که نهمین بینال گرافیک تهران جدی ترین و مهم ترین قربانی این نزاع خواهد بود. نزاعی که در آن سهم خواهی ها و قدرت طلبی های شخصی و جاه طلبی های کور به قیمت از بین رفتن بزرگ ترین اتفاق گرافیک ایران، حیثیت و اعتبار بین المللی و مهم تر از همه از هم پاشیدگی اجتماع طراحان گرافیک ایران تمام خواهد شد.
اما نکته ی امیدوارکننده شکل گیری روزافزون خرده نظام ها در آتلیه ها و جمع های شخصی تر و کوچک تر است و همین طور گسترش رسانه ها و بسترهای فعالیت های تئوریک و آکادمیک که زیرساخت های گرافیک ایران را تقویت خواهند کرد. اگرچه نظام های پدرسالارانه هم چنان در ایران جواب می دهد، اما روز به روز با اقبال کمتری مواجه خواهند بود. اکنون شاهد شکل گیری گروه های متعددی در میان طراحان جوان تر هستیم که به شکل گیری نظام های مدنی بزرگ تر کمک خواهند کرد. اگرچه بعضی از همین جمع های کوچک هنوز در سایه ی رفتارهای پدرسالارانه هدایت می شوند اما بدون شک نمی توان یک شبه انتظار دگرگونی نظام های فکری و اجتماعی را داشت ولی می توان به تغییرات تدریجی امیدوار بود.
نسل جدید با فعالیت های جمعی و گروهی بیشتر خو گرفته اند و توانایی بیشتری در تبدیل فضای رقابت مبتنی بر قدرت خواهی به فضای همکاری و رشد جمعی دارند. سطح سواد عمومی بالا رفته است و دیگر نمی توان به اداره ی اجتماع جوانان با روش های سنتی و پدرسالارانه امیدوار بود. فضای مجازی اینترنت بستر مناسبی برای تجربه های گروهی و جمعی نسل جدید بوده است و توسعه و همگانی شدن نظام های اطلاع رسانی به گسترش ساختارهای دموکراتیک کمک کرده است. بدون شک آنهایی که به دنبال جاه طلبی ها و منفعت های شخصی به اهرم های سنتی حفظ قدرت روی می آورند به آینده خواهند باخت. آینده متعلق به کسانی است که دوستی های گسترده تر و همکاری های جدی تری داشته باشند و موفقیت خود را در گروی رشد جمعی ببینند.
حرف آخر
سخنی زیبا از استاد ممیز:
عشق به حرفه انسان را آماده حل مشکل سفارش می کند
هر سفارشی به منزله مسئله ای است
و هر مسئله ابعاد مختلف خود را دارد .
مانند مشکل سلیقه سفارش دهنده ، محدودیت ها و کنترل های گوناگون قانونی
، اخلاقی و عقیدتی که طراح باید از کنار همه اینها به آرامی رد شود
و بالاخره طرحی را ارائه دهد که سبب برانگیختن انواع ممانعت ها و
مخالفت ها نشود طبیعی است که این گونه کارکردن مشکل است اما
گذشتن از لابه لای مشکلات و پیدا کردن یک ایده قابل قبول نیز خود
مهارت و شیرینی خاصی دارد …
برگرفته از کتاب مرتضی ممیز
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز می خواستم آثاری از استاد عزیزم (استاد عبدالرضاچارئی) که بنده افتخار داشتم با ایشان
مدتی درس طراحی نشانه ها را داشتم برای شما علاقه مندان به هنر نمایش دهم.
خط نقاشی : عبدالرضا چارئی
استاد ممیز در گفتگو با فیروزه صابری که در کتاب نشانه های ممیز آمده است در خصوص طراحی لوگوتایپ چنین می گوید: در طراحی نشانه، بعضی اوقات میدان فعالیت موضوع آن قدر متنوع است که انتخاب یک نقش نمی تواند جوابگوی تمام آن فعالیت ها باشد. لذا « نام » موضوع به عنوان محور طراحی انتخاب می شود. نشانه نوشته هایی که با حروف طراحی کردم اغلب به این دلیل بوده است.
از اینجا بود که در واقع « گرایش» به طراحی « نوشته های نوشتاری » آغاز شد و در حقیقت توجه خاص به فرهنگ خودمان در من پدید آمد و ... شاید اولین کوشش در این مورد، نشانه ای بود که به نام « حقیقی » طراحی کردم . ناصر حقیقی، عکاس، در مورد دفتر کارش به من سفارش داد. از اسمش به اضافه مسئله چشم و دیافراگم و دکلانشور استفاده کردم و آن طرح را ساختم. ![]() ![]() لوگوتایپ غزل : نمایشی از محتوی تغزلی داستان را شامل می شود.
لوگوتایپ دایره مبنا : حروف طوری در اطراف دایره سرخ وسط قرار گرفته اند که گویی برای تصاحبش به آن حمله ور شده اند. ![]() لوگوتایپ غریبه و مه : بر اساس داستانش، نوشته شکلی خشن و بدوی دارد.
لوگوتایپ ملکوت : فضای خاص موضوع را تداعی می کند. ![]() لوگوتایپ ستارخان: در حروف « ستارخان » طغیان نمایانده شده است .
آرامش در حضور دیگران : در حا ل بیمارگونه قهرمان فیلم به نمایش در آمده است . ![]() لوگوتایپ آرمه : حالتی ساختمانی دارد.
لوگوتایپ شارستان: سعی در به وجود آمدن نشانه هایی با ترکیب سنتی شده است. لوگوتایپ فارابی : طوری طراحی شده که حالتی از یک ساز ملی را القا می کند و ترکیبی از خط کوفی به ثلث یادآور مقطع زمان زندگی فارابی است . ![]() لوگوتایپ رضا عباسی : دراین نشانه با آنکه نوشته شباهتی به امضاء رضا عباسی ندارد، اما ، نشانه حالتی امضاء گونه دارد ، گل اسلیمی شاه عباسی و ریتم حروف، بستگی نام را به زمان زندگی هنرمند و به ترکیب بندی های سنتی خوشنویسی نشان می دهد، هر چند که مجموع، ترکیبی امروزی و نو دارد.
لوگوتایپ کارگاه عکس حقیقی: در این مورد نیز سعی در به وجود آمدن نشانه هایی با ترکیب سنتی شده است. ![]() لوگوتایپ کتاب ایران: کرسی بندی یک مکتوب قدیمی، به یاد می آید و نامه نگاری با موضوع کتاب فروشی هماهنگی دارد.
لوگوتایپ جامعه مشاوران ایران : حروف مخفف ج.م.الف که حروف اول کلمات نام جامعه است به شیوه ی خط بنایی و با پرداختی تازه و فنی طراحی شده است . منبع : پرشین جی اف ایکس
|
روانشناسی رنگ - معنی رنگ در طراحی وب
یکی از اصول بسیار مهم و کلیدی در طراحی صفحات وب ، توجه به اصل رنگ بندی صفحات و استفاده از رنگ های مکمل و ترکیبی مطلوبی است که کاربران بتوانند بر اساس اصل سهولت و جذابیت صفحه ، به مشاهده مطالب آن بپردازند. این که چه رنگی متناسب سایت های وب است ، پرسشی است که کارشناسان وب ، خیلی پاسخ جامع و کاملی برای ان ارائه نکرده اند و کم تر متخصصات طراحی وب به مسئله روان شناسی رنک ها در طراحی سایت ، توجه کرده اند.
اما به هر حال یک اصل کلی وجود دارد که می گوید : در رنگ بندی یک صفحه ، باید به این موضوع توجه شود که این رنگ قرار است در چه صفحه ای و با چه موضوعی به کار رود. یعنی اصل توجه به عملکرد و موضوعیت سایت ، در رنگ بندی مطالب مهم است . سایت های دولتی و به طور کل ، سایت هایی با بازدیدکننده بسیار بالا ، معمولا از رنک سفید برای زمینه صفحات و رنگ آبی برای لینک های صفحه و رنگ بنفش برای لینکهای مشاهده شده که به عنوان default برنامه فرانت پیج نیز به کار می رود ، استفاده می کنند.
سایت هایی که بیش تر جنبه شخصی دارند ، از رنگ های مکمل استفاده می کنند. مثلا رنگ سبز پر رنگ در کنار سرمه ای ، جذابیت خاصی به سایت هایی با موضوعیت بازرگانی می دهد . و یا در طراحی سایت های کودکان ، از رنگ های خیلی شاد استفاده می شود.
به هر حال توجه به کارکرد کد رنگ ها در طراحی صفحات وب از اهمیت مهمی برخوردار است . در ادام این مطلب ، فقط قصد یادآوری نوع روان شناسی هر رنگ درمخاطبان از دید روان شناسان داریم و فعلا در مورد این که چه نوع رنگی برای چه سایتی مناسب است ، صحبت نمی کنیم. اگر چه این توضیحات ، خود نیز بیان گر استنتاجات خوبی هستند که وب مسترها را در گرافیک سایت ، به خوبی هدایت می کند.
یک بهترین رنگ نداریم!
در مدیریت نوین یک اصل پذیرفته شده وجود دارد که یک بهترین شیوه مدیریت در کار وجود ندارد. ترکیب و هماهنگی و استقرار یک نظام در رنگ بندی صفحات وب نیز ، چنین رویکردی دارد. تجربه و نوع علاقه و هنر طراح وب هست که سایتی را برای ما جذاب و سایتی دیگر را next می کنیم. نکاتی که می بایست در زمان طراحی گرافیکی سایت در نظر داشته باشیم به شرح زیر هستند :
1- اثر روانشناسی رنگ
?- قابلیت خواندن متون صفحات سایت . مثل سایت : (www.irna.com)
3- رنگ متمم رنگهای انتخابی برای بک گراند ، گرافیک ها ، لینک ها و متون ( مثل سایت http://www.HiGrade.ir)
4- وجود تطبیق رنگی بین لوگوها و آرم های صفحات با رنگ بندی متون و مطالب به کار گرفته شده (مثل سایت http://www.karvarz.com)
5- توجه به نوع مخاطب و بازدیدکننده بخش های مختلف سایت . سایتی مانند یاهو ، که روزانه میلیون ها مخاطب دارد و از صدها بخش متنوع تشکیل شده است ، برای هر بخش خود از یک چیدمان و رنگ بندی خاصی در طراحی صفحات اکتیو ، استفاده کرده است . مثلا بخش کودکان یاهو با بخش بازرگانی ان بسیار تفاوت دارد